اینجا جاییست که من بلند بلند فکر میکنم .

... برای عشقی که آرامش را در آغوشش یافتم.

اینجا جاییست که من بلند بلند فکر میکنم .

... برای عشقی که آرامش را در آغوشش یافتم.

دستت را به من بده . . .

دستت را به من بده تا از تاریکی نترسیم، دستم را بگیر، تا از آتش بگذریم، آنانکه سوختند همه تنها بودند . . . !

. . .

از تردید ها برهان مرا...... به کلامی عاشقانه..... لبخند کافی نیست...

. . .

تو گفتی تا شقایق هست، زندگی باید کرد... شقایق هست،تو نیستی... چه کار باید کرد؟

. . .

"بی همگان به سر شود " و من ... خیلی نگران شده ام ... چون دیگر دارد بی تو هم به سر می شود انگار

. . .

دلم " تو " می خواهد.... یک "تو " توی پاییز ...