اینجا جاییست که من بلند بلند فکر میکنم .

... برای عشقی که آرامش را در آغوشش یافتم.

اینجا جاییست که من بلند بلند فکر میکنم .

... برای عشقی که آرامش را در آغوشش یافتم.

و اما . . .

باور نکردی
باور نکردی که سکوت
همان حرف نگفته
همان نگاه مشتاق و پرپر
همان التهاب دیدار
و همان
همان هایی که هیچگاه
کلمه ایی برایش
متولد نشد ...

سکوت
همهء آنهاست ...

باور نکردی
که سالها
با طعم بوسه هایت
نوشتم
با طعم بوسه هایت
خواندم
و با طعم بوسه هایت
نفس کشیدم ...

باور نکردی
که باران
بهانه ایست، برای تو
که التهاب دریا
در چشم من
همان قرارهای توست ...

نظرات 1 + ارسال نظر
مهدی یکشنبه 13 تیر‌ماه سال 1389 ساعت 06:27 ب.ظ http://norm.blogsky.com

سلام...
وقتی امثال تورو میبینم حسودیم میشه...
کسی رو داری که دوستت داره...
کسی که واقعا دوست داره...
تجربه ی من از زندگی برعکس این بوده...
تو وبلاگم توی متنی با عنوان دلتنگی اینو نوشتم اگه بخونی کامل درک میکنی بیا بخون...
از وبنوشتت خوشم اومد...
یعنی خیلی خوشم اومد...
مایلم باهم تبادل لینک داشته باشیم...
اگه مایل بودی به وبلاگم بیا و بهم بگو تا لینکت کنم...
موفق باشی عزیز...

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد